تبیان، دستیار زندگی
تعریف طلبگی طلبگی یعنی: «کسب علوم و معارف قرانی و شناخت فرهنگ اسلام و ابعاد آن در نظام سراسر کوشش حوزه ، توام با عمل و اخلاص و زهد، در رابطه با تعهد و رسالت».
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هویت صنفی روحانی
هویت صنفی روحانی

انواع هویت انسان

انسان دارای سه هویت است: هویتِ شخصیت، هویتِ صنفی، و هویتِ باطنی. شناخت هویت اول، شناخت منشأ بدنی انسان است: پدر، مادر، اصل، تبار، اقلیم، آب خاک، نور، شهر، محله، که همه، در ساختن هویت اول مؤثرند. هویت دوم، هویت فکری و فرهنگی است که بدانیم در چه بستر فکری و ایدئولوژی و نظام آموزشی و مبانی اعتقادی نشأت گرفته ایم. هویت سوم، هویت باطنی است. در شناخت این هویت نیز باید مرکز نشأت یافتنِ آن را بشناسیم. هویت باطنی ما، از چه چیز و از کجا پیدا شده و نشأت یافته است.

انسان باید بکوشد تا این سه هویت خویش را بشناسد، و گر نه نابالغ از دنیا می رود، یعنی ناقص.

هویت صنفی

همه اصناف جامعه دارای هویت صنفی اند، و شجرنامه صنفی دارند؛ بقال، عطار، شیرینی پز، بناء، معمار، زرگر، ریخته گر، قلم زن، نقاش، میناکار و ... و ... اینها همه آبا اجداد صنفی دارند، که بیش از این دسته، آنان این شغل ها را داشته اند و اداره می کرده اند. فوت و فن هر کاری و شغلی از پیشینیان به افراد فعلی آن کار و شغل رسیده است. البته برخی از این شغلها و حرفه ها ساده است، و برخی ظریف تر و پیچیده تر ، و برخی دارای شگردها و اسراری است که عالمان به آن شگرد ها و اسرار، حاضر نمی شود به هر کسی یاد دهند،  و هر کس را از آنها آگاه سازند.

پس واقع این است که هر صنفی در جامعه، یک شجره نامه و نسبنامه صنفی دارد، و یک بستر نشات صنفی، چنانکه هر فرد، یک بستر نشات بدنی دارد، که شرح دادیم. و اکنون می خواهیم ببینیم که طلبه علم روحانی، بستر نشات صنفیش چیست، و آبا و اجداد صنفی او چه کسانی اند. و خلاصه شجرنامه طلبگی چیست؟ این را می خواهیم بدانیم.

فایده طرح موضوع:

فایده شناخت هر سه هویت یاد شده روشن است، و اهمیت هر یک در جای خود معلوم. شناخت هر هویتی، به انسان، شخصیتی، و استقلال نفسی مطابق همان هویت می دهد. بدین گونه شناخت هویت صنفی، به انسان شخصیت صنفی، می دهد. و داشتن شخصیت صنفی، اهمیت هایی چند دارد.

انسانی که شخصیت صنفی خود را بشناسد می تواند:

1- بر پایه موضوع صنفی، خود را بسازد.

2- از موضع صنفی، کار کند و دست به اقدامات لازم بزند.

3- از موقعیت و ارزشهای صنفی، در داخل صنف دفاع کند.

4- از موقعیت و ارزشهای صنفی، در خارج از صنف دفاع کند.

5- هدف صنف را، بر پایه ای منطقی تحقق بخشد.

6- به تصفیه همه جانبه صنف بپردازد.

و بدین سان می بینید که یکی از فواید عمده و نتایج مهم این بحث این اسن که با روشن شدن آن، طلاب متعهد، خود، به تصفیه روحانیت و طرد روحانی نماهای خان پرداخت. بلکه این تصفیه، اگر برپایه شناخت هویت صنفی باشد، و به دست شایستگان صنف انجام پذیرد، و از موضع مخلصانه صنف سازی و پیراستن صنف عملی گردد، عملی خدایی خواهد بود، و قلمرو وسیع خواهد داشت. از دیدگاه هویت صنفی، و صنف شناسی روحانی، و نشان دادن شجرنامه و ماهیت روحانیت، روحانی نما، معنا و مصداقی وسیع خواهد یافت. شما به هر اندازه که شرایط یک روحانی واقعی را بدانید، روحانی نما را بهتر می شناسید:

اگر روحانی تقوی داشته باشد، مرد بی تقوا روحانی نماست نه روحانی.

اگر روحانی باید سواد داشته باشد، فرد بیسواد (بیسواد به اصطلاح حوزه ای) روحانی نماست نه روحانی.

اگر روحانی باید روحانیت داشته باشد، فرد بی روحانیت و  فاقد معنویت، روحانی نماست نه روحانی.

اگر روحانی باید زمانشناس باشد و آگاهی داشته باشد، فرد نا آگاه عقب افتاده، روحانی نماست.

پس روحانی نما منحصر به افراد تملق گو، و وابسته، و دین بمزد، و فاقد شرف صنفی نیست، بلکه مصادیق متعدد دارد. بنابراین، اگر شعور تصفیه در خور روحانیت پابگیرد و قوام پیدا کند، بهترین تصفیه ها صورت خواهد گرفت. و چه دادگاهی عادلتر، و قادرتر، و آگاه تر، از وجدان صنفی روحانی متعهد؟ و چه مجری قانونی بی پرواتر، و چالاک تر، از طلبه از جان گذشته لذت فراموش کرده تعهد شناس مسئول؟

نیکان صنفی طلاب

پس از مقدمات یاد شده، به ذکر هویت صنفی روحانی، و نیاکان روحانیون، و شجره نامه طلاب علوم دینی می پردازیم.

آبا و اجداد صنفی طلبه، پیامبران و امامانند. بستری که در آن طلبه تربیت می شود، از پیامبران نشات می گیرد. آری، هنگامی که ما تاریخ طلبگی را برسی کنیم، و ماهیت طلبگی را بشناسیم، و تعریف درست آن، و سابقه آن را، در پیش چشم گذاریم، به همین نتیجه می رسیم.

همچنین، عالمان ربانی و مردان خدا نیز، در شمار پدران صنفی طلاب علوم دینی محسوبند. کتابها و رساله هایی که درباره عالمان بزرگ اسلام نوشته شده است، نشان می دهد، که آنان همه، دوره های طلبگی را گذرانده اند، وسپس در شمار عالمان سترگ در آمده اند. این عالمان، از زمان خود ائمه طاهرین«ع » و زیر نظر آنان تربیت می شده اند؛ سپس آن تربیت شدگان، تربیت را، و همچنین اندوخته های علمی خویش را، به طلاب و شاگردان خود می سپرده اند، و آنانرا به دان گونه که تربیت شده بودنده اند، تربیت می کرده اند. و سپس آن عالمان، به تربیت رده بعدی و طلاب جوان می پرداخته اند. پس طلبگی، سلسله ای است متصل به عالمان بزرگ تا دوره امامان، و سپس خود امامان. و امامان خود ادامه وجودی و تربیتی پیامبرانند. بدینگونه، حوزه طلبگی، حوزه میراث انبیایی است.

دراینجا باید نخست، «طلبگی» را تعریف کنیم.

تعریف طلبگی:

طلبگی یعنی: «کسب علوم و معارف قرانی و شناخت فرهنگ اسلام و ابعاد آن در نظام سراسر کوشش حوزه ، توام با عمل و اخلاص و زهد، در رابطه با تعهد و رسالت».

با در نظر گرفتن تعریف بالا، و واقعیت راستین طلبگی، می بینیم که افراد ناشایسته در این صنف وارد شده اند، و وجود دارند. چنانکه در این لباس، کسان بسیار داریم که روحانی نمایند، و گروهی نیز خائن و فاسد و مفسد . اینان همه باید به دادگاهای انقلاب سپرده شوند، و دادگاههای انقلاب، باید با قاطعیت و درک انقلابی به حساب آنان برسند. و گرنه اینگونه کسان پیوسته باعث انحطاط روحانیت، سقوط موضع دینی و فزهنگ دین، و نومید شدن جوانان ،و افتادن آنان به دست این و آن، و عقیم ماندن عملکرهای انقلاب، و قطع گسترش نفوذ آن خواهند بود.

خوب، پس چنانکه ملاحظه می کنید، هر گروهی و صنفی،  آبا و اجدادی در صنف خود دارند، مثلاً بنا می گوید: من در رده بناها قرار دارم، و دنباله صنف بنایان تاریخم، تا زمان بنایان عهد باستان. و همینطورند دیگر صنعتها و حرفه ها، و استادکاران آنها.

پهلوانان نیز نسبنامه خویش را تا به پوریای ولی می رسانند، و همچنین تا حضرت علی«ع» و دیگرپهلوانان قدیم. خوب طلبه ها چه می گویند؟ طلبه اگر به صنف طولانی روحانیت در تاریخ بنگرند، و سوابق صنفی خود را در نظر آورد، در شغل خود دقت کند، و صنف خود را باز شناسند، می بیند، که او در جریان طولی صنفی قرار گرفته است که در آغاز آن، ابراهیم خلیل« ع» ایستاده است.

عجب؟ اگر چنین است پس مشتی آخوند بیسواد، یا بی تقوا چه می گویند؟ پس فلان کلاش، یا فلان فاسد و فاجر، یا دعاگوی آریامهر، و یا واعظ رادیوو تلویزیون طاغوت چرا هم اکنون می تواند آزاد باشد؟ شما طلاب جوان چگونه ساکتید؟ آیا غیرت صنفی، و حمت دینی، و شرف اسلامی، و شعور موضعی، و شور انقلابی شما کجا رفته است؟ چگونه اجازه می دهید تا آنگونه افراد، در صنف  ابراهیم و موسی و عیسی و محمد «ص» باشند؟ چگونه تحمل می کنید که چنان کسانی، در اعتبار وزی شیخ صدوق، و شیخ مفید، و شیخ طوسی، و سید رضی، و سید مرتضی، و... باشند، و در صف سید جمال الدین اسدابادی، و میرزا شیرازی،  و شیخ محمد خیابانی، و سید حسن مدرس، و در صف« امام خمینی» چگونه ؟

                                 در ادامه خود سازی از راه شناخت هویت صنفی را بر زیور طبع خواهیم آراست

استاد محمد رضا حکیمیهویت صنفی روحانی

انتخاب و تلخیص و فرآوری : سید مهدی موسوی

منبع: هویت صنفی روحانی، محمد رضا حکیمی، دفتر انتشارات اسلامی، 1361.